امروزه افراد زیادی، دین اسلام را دین گریه و عزاداری معرفی کرده و آن را به اشاعه بیش از حد غم و اندوه در جامعه متهم میکنند؛ اما آیا واقعا این چنین است؟!!
در پاسخ به این شبهه میتوان اینگونه گفت که یکی از مسائلی که مبنای ساخت بسیاری از شبهات علیه فرهنگ تشیع به ویژه عزاداری اهلبیت (علیهمالسلام) است، جهل مردم نسبت به بار معنایی واژه «غم» است.
مردم گمان میکنند غم مصائب اهلبیت از نوع غصههای دنیایی آنهاست که اعصاب آنها را به هم میریزد، روح آنها را رنج میدهد و خوشی زندگی آنها را میگیرد؛ در صورتی که در قرآن، واژه «غم» معنایی مثبت دارد و به معنای اندوهی است معنوی که باعث میشود غصههای دنیایی از ذهن انسان کنار بروند و انسان آرامش پیدا کند. در مقابل، برای غصههای دنیایی که ملالآور و اعصابخردکن میباشند، در قرآن واژه «حُزن» به کار رفته است و در آیه ۶۲ سوره یونس تاکید شده که دوستان خدا هرگز حزن ندارند (اَلا اِنَّ اَولیاءَ ا..ّ.ِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنونَ) و این موضوع در جای جای قرآن تکرار شده است.
در آیه ۱۵۳ سوره آل عمران هم عبارت «فَاَثابَکُم غَمّاً بِغَمٍّ لِکَیلا تَحزَنوا: پس جزایتان داد (خداوند با) غمی به علاوه غمی دیگر تا اندوهگین نشوید»، سندی است بر این ادعا که غم باعث میشود حزن از ذهن انسان کنار برود؛ پس غم، آرامشبخش و شادیآور است. این اثرِ غصهزداییِ غم، در این بیت سعدی شیرازی آشکار است:
غم عشق آمد و غمهای دگر پاک بِبُرد سوزنی باید کز پای برآرَد خاری
در ادبیات عرفانی نیز بر خلاف زبان عامه مردم، واژه «غم» بار معنایی مثبت دارد و معمولا شاعران به آن افتخار میکنند. به عنوان مثال میتوان به ابیات زیر اشاره کرد:
شادی ندارد آن که ندارد به دل غمی آن را که نیست عالَمِ غم، نیست عالَمی
جلالالدین همائی (سنا)
به جز غم خوردنِ عشقت، غمی دیگر نمیدانم که شادی در همه عالم، از این خوشتر نمیدانم
عطار
ناصِحَم گفت به جز غم چه هنر دارد عشق؟ گفتم ای خواجه عاقل! هنری بهتر از این؟
حافظ
غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادیِ آن کاین غم از اوست
سعدی